الفبای تار را نزد استاد حقی در فرهنگسرای بهمن آموختم که خدایش هم او و هم فرهنگسرای بهمن را نگاه دارد.با صفا بود و خوب می نواخت.کارش از دید فنی بسیار عالی بود.فوق لیسانس موسیقی داشت و واقعا استاد بود و هرجا ببینمش دستش را می بوسم و یا نبینمش پایش را می بوسم ولی...
استاد طریقت ، استاد دیگرم بود.حرفهء اصلی اش سه تار بود و ادعایی در تار نداشت اما وقتی تارم را دستش گرفت و نواخت،هنوز هم یادآوری آن نواخت،دیوانه ام می کند.خلاصه نواختن تار ، برای هرکسی متفاوت است.ضمن احترام به همهء اساتید فن،هرکسی نمی تواند زیر و بم تار را با زیر و بم دلتان جفت در بیاورد.بگذارید بگویم استاد طریقت چه نواخت:
دم دم ددم ، دم ددم دم دم... بله!بله همینه...
جان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کن
شد هوا سپید ، در اومد خورشید
وقت اون رسید ، که بریم به صحرا
آآآآآآآی نازنین مریم
جان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کن
بشیم روونه ، بریم از خونه
شونه به شونه
به یاد اون روزها
آآآآی نازنین مریم
باز دوباره صبح شد ، من هنوز بیدارم
کاش می خوابیدم ، تو رو خواب می دیدم
خوشهء غم ، توی دلم
زده جوونه ، دونه به دونه
دل نمی دونه
چه کنه با این غم
آآآآآآی نازنین مریم
بیا رسید وقت درو ، جال منی از پیشم نرو
بیا سر کارمون بریم ، درو کنیم گندومارو
بیا رسید وقت درو ، جال منی از پیشم نرو
بیا سر کارمون بریم ، درو کنیم گندومارو
بیا بیا نازنین مریم
نازنین مریم
وای نازنین مریم
باز دوباره صبح شد ، من هنوز بیدارم
کاش می خوابیدم ، تو رو خواب می دیدم
خوشهء غم ، توی دلم
زده جوونه ، دونه به دونه
دل نمی دونه
چه کنه با این غم
آآآآآآآی نازنین مریم !