-
دیشب با خود می گفتم:
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 05:11
ما از آن باده کشانیم ، که دریـــــــــــا زده ایم همان بوی سفرهء پیر مغان بود.همه بودند.ساغرکشان قدیم و جدید. ساغرگردان:پیــــــــر ساغرکشان:کاسه های بزرگ و کوچک یادآور شعر هاتف: دوش رفتم به کوی باده فروش ز آتش عشق دل به جوش و خروش مجلسی نغز دیدم و روشن میر آن بزم پیر باده فروش چاکران ایستاده صف در صف باده خوران نشسته...
-
HAMRAH AVAL
شنبه 31 تیرماه سال 1391 18:57
دوستانِ همراه اول چرا آبروداری نمی کنند؟!؟ اصلا به عقیدهء من کسی که به همراه اول اطمینان کنه به بیراهه رفته.چرا که اسمش خیلــــــــــ...ی بزرگتر از خودشه;چون همراه اول خداست و همراه آخر هم خداست.شاید اگر پناه بر خدا ببرن ، همراه وسط ، اسم به نسبت مناسب تری باشه و با نصب در کمر که وسط بدن هم هستش ، هماهنگی داشته باشه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 تیرماه سال 1391 04:11
. . . ادامه مطلب
-
فال حافظ شب اول ماه مبارک
شنبه 31 تیرماه سال 1391 01:35
ما را ز خیــــــال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است افسوس که شد دلبـــر و در دیده گریان تحـــریر خیال خط او نقش بر آب است بیـــدار شو ای دیــده که ایمـــن نتوان بود زین سیل دمادم که در این منزل خواب است معشــــوق عیـــــان...
-
سوال
شنبه 31 تیرماه سال 1391 00:08
می آیید عاشق خدایی باشیم که به اندازهء کافی ،وقت برای توبه داده است؟
-
نخلستان بی ساقی و یاد علی و ماه مبارک
جمعه 30 تیرماه سال 1391 06:53
آآآآآآآآآآآی ! نفراتی که پشت دیوارهای ویران شده ایستاده اید،قامتتان همیشه استوار! من از کودکی هرگاه هر نفری را می دیدم یاد شما می افتادم و آرزوی سرافرازی همهء نفرات دنیا را در عمق احساسم داشتم. من اینها را نمی دانستم که هر نفر چه قدری دارد. نمی دانستم مردان قبیله ام چه با احترام با شماها معاشرت داشتند. نمی دانستم با...
-
حکایت سید مهدی قوام و زن روسپی
جمعه 30 تیرماه سال 1391 01:32
توضیح روح الله:مطلب به قدری زیبا بود که به نوشتارش دست نزدم انشاءالله که بهتر همین باشد! سید مهدی قوام ـ از روحانی های اخلاقی دهه 40 تهران ـ یکی تعریف میکرد: روزی که پیکر سید مهدی قوام را آوردند قم که دفن کنند،به اندازهی دو تا صحن بزرگ حرم حضرت معصومه کلاه شاپویی و لنگ به دست آمده بودند و صحن را پر کرده بودند. زار...
-
با امیر
شنبه 24 تیرماه سال 1391 00:37
امشب در هوایی خنک - بر خلاف شب های پیش-خلوتی با امیر داشتم و با هم قدم می زدیم که بعد از یادآوری فقط کمتر از ذره ای نعمت های عنایت شده از سوی خدا ، امیر که همیشه می گفت: الله ! اوزووی بیزدن آلما ! این بار فقط گفت:شکر ! بادی دلکش و منحصر به فرد ، بوسه بر گونه های جفتمان زد.
-
یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدی المومنین
جمعه 23 تیرماه سال 1391 06:32
هیچ دقت کرده اید که چقدر از زندگی معنوی ما را دنیای تکنولوژی آلوده است؟! بگذارید از ابتدای زندگیمان بیاغازم: - هنگام متولد شدنمان مطمئنا در زایمان های طبیعی خیریت بیشتری نهفته است که در سزارین نیست و در زبان علم جدید هم خودزنی های بسیاری را شاهدیم که موید اشتباهات دنیای مدرن است. - شیر مادر و سرلاک را که دیگر رسما از...
-
باکین
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 01:18
در دعای کمیل ، بکاء به معنی سلاح نزد پروردگار آمده است و شاید از همین رو است که باکین مقام ویژه ای دارند. شریعتی باز می گوید: مگر نه عشق، تنها با اشک سخن می گوید. اشک روح را جلا می دهد و بیچاره کسی که نمی تواند گریه کند. یکی از هم خدمتی هایم که خیلی ادعای مردانگی هم داشت ، می گفت : روح الله ! دارم می شکنم. گفتم : چرا...
-
ساقــی کجــاست؟
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 10:45
خوشتر ز عیش و صحبت باغ و بهار چیست ؟ ساقی کجاست ؟ گو سبب انتظار چیست؟ انتظار در لغتنامه دهخدا : چشم داشتن و ترقب و توقع معنا شده است. و معنای انتظار در فرهنگ معین:1-توقع داشتن ، چشم به راه بودن . 2 - نگرانی است. واژه انتظار از ریشه (نظر) می باشد که در باب افتعال به کار برده شده است. از مترادف های معنایی آن تانّی و...
-
خودسازی
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 02:28
در آشنایانم ، بزرگواری هست که به جای اینکه مثل من وراجی کند،سکوت می کند. چه جذب عجیبی در گرفتن مطالب ! چه تحملی در سخن شنیدن ! چه رفتار انسانیی ! و چه و چه ...! که اگر بخواهم ذکر بزرگواری اش کنم ، مطمئنا کاسهء من گنجایش داشته های وی را نخواهد داشت. گربریزی بحررا در کوزه ای / چند گنجد قسمت یک روزه ای به هر حال ، میروم...
-
این روزها بارانی ام
شنبه 10 تیرماه سال 1391 01:33
تعبیر بارانی ، بهتر از هر تعبیر دیگری در این برهه از زندگی ام ، حالم را بیان می کند. هم می شود گفت عاشقانه و زیباست و هم می توان گفت هوا خراب است. این روزها هادی-برادرم-را ساز و برگ می کنیم تا به طرف زندگی دو نفره بفرستیم.برایم شیرین است و چه شیرینی و تلخ است و چه تلخی! به خاطراتم قسم خودخواه نیستم ! فقط از جدایی ها...
-
دیگر شراب هم،جز تا کنار بستر خوابم نمی برد...
دوشنبه 5 تیرماه سال 1391 18:27
الفبای تار را نزد استاد حقی در فرهنگسرای بهمن آموختم که خدایش هم او و هم فرهنگسرای بهمن را نگاه دارد.با صفا بود و خوب می نواخت.کارش از دید فنی بسیار عالی بود.فوق لیسانس موسیقی داشت و واقعا استاد بود و هرجا ببینمش دستش را می بوسم و یا نبینمش پایش را می بوسم ولی... استاد طریقت ، استاد دیگرم بود.حرفهء اصلی اش سه تار بود...
-
چه پدری داشت ! خدایش بیامرزاد !
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1391 19:38
تقدیم به دوست نازنینم : عماد که سرپرست 25 زوز از خاطراتم بود پدرش از کلان مایه دارهای سالیان دور بود و بسیار عارف مسلک.حکایات زیادی از وی در خود داشت. آب حیاتی بود که در کام دوستان می ریخت.یکی از حکایاتش این بود که : پدرم یک سفر به کربلا در دههء 40 داشت.به پول آن زمان هم 200،000 تومان با خود برده بود.خدمتکاری نیز به...
-
می گفت:
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 12:36
با هم بزرگ شده بودیم.یعنی دو سال از من بزرگتر بود.می گفت :33 سال عمر از خدا گرفته ام.کودکی را سپری کردم و نوجوانی و حتی جوانی را .دیگر در میانسالی و حول و حوش 40 سالگی باید عصای 40 سالگی را در دست بگیرم که در یکی از کتب عرفانی تعبیر عصای احتیاط را دیده بودم. در آستانهء 40 سالگی دیگر وقت سربه هوایی بچگانه و بزن و در رو...
-
در فراق استاد
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390 00:30
*در فراق استاد فواد نجف زاده* حیف است گنج پیکرت بر خاک می کنیم یا ملتمس نگاه به افلاک می کنیم اندر فراق دید تو ای اسوهء نگاه ! ما اسم عکس را ز لغت پاک می کنیم ...
-
خجسته باد روز زن!
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 13:38
یکی از سه برگزیدهء پیامبر اسلام، زن ، زیباترین سرودهء خداست.مخلوقی که حضورش،زیبایی بخش دنیاست و معنا دهنده به خدایان. لطافت خداوندی می تواند گاه به صورت گل ، گاه به صورت یک شمع ، گاه یک قطره اشک ،... و برتر ازهمه یک زن رخ نماید .فلسفهء وجودی زن جز این است که به مردان ،زیبایی ، لطافت ، صبوری و متانت در عین شجاعت و...
-
تبریک نوروزی
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 14:11
امروز روز شادی و امسال سال گل نیکوست حال ما که نکو باد حال گل! بازهم نسیم نوروزی وزیدن گرفت و جانهایمان را نواخت.دست در دست میر نوروزی می نهیم و گل شدن را به تجربه می نشینیم و به استقبال پرستوها - پیامبران بهار می رویم. نوروز باستانی بر همهء ایرانیان خجسته باد !
-
غروب بندر
دوشنبه 20 دیماه سال 1389 16:13
باز این غروب تلخ دل انگیز بندر است... از شرم تازیانهء ظهر و عصر خود سرخ است و غوطه میخورد در آب نیلگون خورشید غرق خون آهسته نخلها به هم مژده میدهند فردا خنک تر است... عسلویه پاییز 89